
اسلام و پدیدهی جهانی شدن
نویسنده: عبدالرحیم هاشمزهی
قدرتهای استعماری و استکباری هر از چند گاهی با ژستهای متفاوتی وارد صحنه میشوند. گاهی با ساز و کرنای خود، سرود آزادی، دموکراسی و احقاق حقوق ملتها را مینوازند.
از آغاز قرن بیست و یکم با گسترش ارتباطات جمعی و تبدیل شدن دنیا به یک دهکدهی جهانی، برای دسترسی به معادن و ذخایر دنیا و گسترش سیطرهی خویش بر ممالک اسلامی و جلوگیری از امواج اسلامخواهی و بیداری اسلامی ملتها شعار جهانی شدن را مطرح میکنند؛ غافل از اینکه اسلام دین جهانی است و برای رستگاری تمام انسانها به عنوان آخرین پیام خداوندی و نسیم فرح بخش، آزادیِ روح و روان انسانها را به ارمغان آورده است.
پیامبر اسلام صلى اللّه علیه وسلم به دستور خداوند تمام بشریت را مخاطب قرار میدهد و میفرماید: «قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا» [الأعراف/۱۵۸]. و کتاب خویش را هدایتی برای بشریت معرفی مینماید: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآَنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» [الإسراء/۹]، و قرآن در آیات بیشماری با «یا أیها الناسُ» تمام انسانها را دعوت به تفکر و ایمان مینماید. پس اسلام دین جهانی است و تمام انسانها را به پرستش خدای یکتا دعوت میدهد و میفرماید: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» [آل عمران/۶۴].
جهانی شدن اسلامی بر اساس ایمان، اخوت، عدالت، انسانْ دوستی و حاکمیت مشروع که تمام حقوق بشر در آن رعایت شده، استوار است؛ ولی غرب به سرکردگی امریکا، امروزه به راحتی جهانی شدن را از راههای فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی در ممالک اسلامی و کشورهای جهان با اهرمهای فشار، تهاجم نظامی، تحریم و صدور قطعنامهها و جلوگیری ملتها از حق مسلّمشان اجرا میکند.
آری، جهانی شدن غربی، یعنی جهان تک قطبی با محوریت امریکا!
جهانی شدن غربی، یعنی استفادهی امریکا و اروپا و همپیمانان و دست نشاندگانشان از تمام ذخایر و منابع و انرژیهای هستهای و لو اینکه در جهت تولید و گسترش سلاحهای کشتار جمعی و نابودی ملتها باشند.
ناتو با سرکردگی امریکا تمام تهاجمات خویش را بر کشورهای افغانستان و عراق به بهانهی ارمغان آوردن آزادی، دموکراسی و جلوگیری از تروریسم و از بین بردن سلاحهای هستهای آغاز نمودند اما تاکنون با گذشت چندین سال نه تروریسم مورد نظر آنان ریشهکن شده و نه از وجود سلاح هستهای سرنخی به دست آمده است.
میتوان گفت: حقوق بشر غربی و مبارزه با تروریسم در حقیقت دو آلهی تاخت و تاز بر ملتهای مسلمان و آزادهی جهان میباشد و اگر نه حدود شصت سال است که ملت مظلوم فلسطین در حال مبارزه و دفاع برای آزادی سرزمین خویش است، ولی غرب و امریکا آنها را تروریسم میدانند و دولت غاصب و نامشروع صهیونیستی را با تمام قدرت و امکانات، مورد حمایت عملی خویش قرار میدهند.
حقوق بشرِ غربی و امریکایی، یعنی اینکه مردم مظلوم فلسطین به بدترین وضع کشته، آواره و زندانی شوند، ولی اسرائیل و صهیونیسم جهانی، آزاری نبیند؛ یعنی ملت مظلوم غزه با کشیدن دیوار فولادی و بتنی زندانی شوند و رابطهی آنها با جهان قطع شود، کاروانهای آزادیِ جهانی که برای این ملت مظلوم مواد غذایی و دارویی میآورند، مورد تهاجم وحشیانهی نیروهای اسرائیلی قرار بگیرند و در این راه کشته شوند و تمام قطعنامههای سازمان ملل علیه اسرائیل وتو شود و گزارشهای سازمانهای بیطرف حقوق بشر لغو گردد.
این را باید غرب، امریکا و متحدانشان، سرانِ دولتها، قدرتها و رهبران ممالک جهان بدانند که عصر تهاجم، تهدید، تحریم، کشتن و زندانی نمودنِ ملتها و جلوگیری از آزادی اندیشه و آرمانها به پایان رسیده است. عصر حاضر، عصر گفت و گوی تمدنها و دیالوگ مسالمت آمیز است؛ آنان که میخواهند ملتها را به زور و شکنجه در بند اسارت خویش نگه دارند و هر از چندی علیه آنها از راه فشار و تحریم و صدور قطعنامه و دادگاههای نمایشی حکم نمایند، باید بساط خویش را برچینند و به عقل و منطق صحیح رو بیاورند و اگر نه در صفحات تاریخ عصر جدید لکهی ننگی به حساب میآیند و قضاوت آیندگان نسبت به آنها چون سفاکان گذشته خواهد بود.
ملتهای مسلمان باید آگاه شوند که دشمن با ترفندهای گوناگون وارد صحنه میشود؛ لذا ما باید در زمینههای فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی به سوی خودکفایی حرکت کنیم و پنجاه و هفت کشور اسلامی باید متحد شوند و یک سازمان بسیار بزرگ دفاعی برای حفظ و حراست ممالک اسلامی و کیان اسلام تشکیل دهند. از اختلافات، گرایشها و تعصبات مذهبی باید خودداری کنند و به برادران مسلمانشان ارج بنهند.
مردم مسلمان و امت اسلامی باید در اندیشهی ایجاد اتحاد جهانی مسلمانان جهان باشند و در این میان علما و دانشمندان مسلمان و حوزهها و دانشگاههای اسلامی نقش بسزایی دارند.
حوزههای علمیه باید با حفظ استقلال و استغنای خویش، مسؤولیت سکّانداری خویش را به وجه احسن انجام دهند و در این راستا هرگز دچار هراس و اندوه نگردند.
حوزههای اهل سنت ایران برای برقراری وحدت عملی مسلمانان و گسترش فرهنگ اصیل اسلامی، سالانه همایشهایی تحت عنوان فارغ التحصیلی و تجلیل از مقام شامخ علم و علما برگزار مینمایند و پیام این مجالس با شکوه، همان اخوت اسلامی و بیداری مسلمانان ایران و جهان است که باید به خود آییم و در گسترش علم و عمل بر مبنای قرآن و سنت گامهایی استوار برداریم و از مردم مسلمانِ همیشه حاضر در صحنه، ضمن تشکر و قدردانی، چنین تقاضا و انتظاری میرود که علما و مدارس دینی خویش را در رساندن دین و پویایی علم و دانش تعاون و همراهی نمایند و بدانند که آنان هرگز از این مسؤولیت شانه خالی نخواهند کرد ـ إن شاء الله ـ.
به امید آن روزی که ملتهای مسلمان جایگاه واقعی خویش را در دنیا دوباره احراز نمایند.
منبع: دانشنامه اسلامی تبیین