به طرف خانم سه سنگ پرتاب کرده است
سؤال:
چه میفرمایند علمای دین در مسئله ذیل:
زید با زوجهاش زینب درگیر میشود، و زینب در حالت خشم و ناراحتی میگوید: مرا طلاق بده. زید سه سنگ برداشته و به زوجه میدهد.
حال طرفین چنین اظهار مینمایند:
همسر: مرا سه سنگ داده و در حال دادن سنگها، گفته: طلاقی، طلاقی، طلاقی.
شوهر: زن گفته مرا طلاق بده، من هم به او سه سنگ دادم ولی لفظ طلاقی، طلاقی، طلاقی را نگفتهام.
لطفاً بفرمایید طبق اظهارات طرفین حکم شرعی مسئله را بیان دارید.
الجواب باسم ملهم الصواب
فقط با انداختن سنگ بهسوی خانم و تلفظ نکردن طلاق، طلاق واقع نمیگردد، و اگر لفظ طلاق را تلفظ نماید، طلاق واقع میشود.
وفی الرد:
«وبه ظهر أن من تشاجر مع زوجته فأعطاها ثلاثه أَحْجار ینوی الطَّلاق ولم یذکر لفظاً صریحاً ولا کنایه لا یقع علیه کما أفتى به الخیر الرَّملی وغیره». [رد الـمحتار: ۲/۴۵۳ط کویته].
و در اینصورت که شوهر منکر گفتن لفظ (طلاقـی) هست و زن مدعیست، طبق اصلی که در حدیث چنین آمده: «الْبَیِّنَهَ عَلَى الْمُدَّعِی ، وَالْیَمِینَ عَلَى مَنْ أَنْکَرَ». بر خانم آوردن دو گواه مرد یا یک مرد و دو زن برای اثبات ادعای خوبش لازم است تا گواهی دهند که شوهر لفظ طلاق را تلفظ نـموده است.
قال فی الدر:
«ونصابها لغیرها من الحقوق سواء کان الحق مالاً أو غیره کنکاح وطلاق ووکاله رجلان أو رجل وامرأتان». [الدر الـمختار مع الرد: ۴/۴۱۳].
وفی الرد:
«والـمرأه کالقاضی إذا سمعته أو أخبرها عدل لا یحل لها تمکینه… بل تفدی نفسها بمال أو تهرب… وفی «البزَّازیه» عن الأوزجندی أنها ترفع الأمر للقاضی، فإن حلف ولا بینه لها فالإثْم علیه اه. قلت: أی إذا لم تقدر علی الفداء أو الهرب ولا علی منعه عنها». [رد الـمحتار: ۲/۴۶۸].
اگر زن گواه ارائه داد قضاء طلاق واقع میگردد، اما اگر وی گواه نداشت شوهر باید بر نگفتن الفاظ طلاق، قسم بخورد، البته یک نکته قابل ذکر است و آن اینکه: اگر زن حتماً میداند که شوهر لفظ طلاق را بکار برده و بعد به ناحق انکار میکند و قسم نیز میخورد، اگر برای زن امکان پذیر است خودش را با دادن مال یا بنحوی دیگر از شوهر جدا کند و نزد او نرود و اگـر هیچ راه خلاصی وجود نداشت و شوهر قسم خورد و خانم را به خانه خود برگرداند آنگاه گناه بر ذمّه شوهر میباشد.