
توجیهاتی در خصوص تعددِ جماعتها در اسلام
در یک باغ پردرخت، تفاوت در ساختار فیزیکی درختان، تفاوت در میزان تغذیهی آنها از منابع، تفاوت در تشخیص مقتضیات محیط، و در نهایت تفاوت در مقاصد، شاید وجود تنوع و تعدد میوههایشان را توجیه نماید!
وجود هرکدام از این درختان و میوهها هدیهای از جانبِ خالقِ مدبّر برای آدمیان است و ذم و قبح آنها ناسپاسی و بیانصافی تلقی شده و استفادهی صحیح و بجا از آنها حق مسلّم هر انسانی است.
نکتهی ملحوظ دیگر در این تمثیل، نقش تفاوتِ مکانی یا زمانی در ثمردهی این درختان است؛ طوری که به جرأت میتوان گفت: در یک باغ، همهی درختان در یک فصل میوه نمیدهند، یا یک درخت در تمامی فصول، ثمربخش نخواهد بود؛ یا اینکه امکان تولید همهی میوهها در مناطق مختلف وجود ندارد؛ پروردگار هستی، زمین را به اقلیمهای جغرافیایی متفاوت و طبیعت را به فصولی چندگانه تقسیم نموده و در این اقلیمها و فصلها، درختانِ یک باغ به تناسبِ شرایطِ جوّی و مطالباتِ محیطی، میوههایی متفاوت عرضه میکنند. بهار، میوههای متناسب با شرایط خود را میطلبد، و تابستان، خواهان میوههایی دیگر است؛ پاییز و زمستان نیز به همین گونه؛ همچنین شرایط مناطق کوهستانی با مناطق بیابانی متفاوت بوده و نتیجتاً محصولات متفاوتی نیز در هرکدام از این مناطق عرضه میشود.
باغ پردرختِ اسلام نیز چنین است؛ دینی بسیار وسیع است که قرائتها و تفسیرهای متنوعی از آن، بواسطهی پیروانِ پاک نیتش صورت گرفته که مبنای تشکیل گروههایی شده که دارای منابع مغذی مشترکاند؛ اما ممکن است در عین یکسانی منابع، ثمرهایی متفاوت عرضه نمایند. هرکدام از این خوانشها برای خود راهبردها و استراتژیهای ویژهای را جهتِ نیل به مقاصد پیش گرفتهاند؛ شاید بتوان این تعدد و تنوع را همچون درختانِ مختلف و ثمرهای ناهمسانِ آنها، مدلولِ عوامل طبیعی دانست، و شاید این دلیل، به رسمیت شناختن این تنوعها را برای ما آدمیان توجیه کند و ما را در پذیرش این تکثرطبیعی به اقناع روانی و عقلانی نایل گرداند. پس برماست که نگاهمان نسبت به تنوع و تعدد این قرائتها، تا آنجا که در چارچوب باغ رنگارنگ اسلام هستند، نگاهی نیک باشد و هیچگاه اجازهی ارزشگزاری بر هیچ یک از این تفسیرها را به خود ندهیم.
ضمن لزوم حسن نظر نسبت به این تعددها و تنوعها، فراموش نکنیم که حق مسلّم هر انسانی است که بر اساس پارامترهای مقبول عقل و نقل، به تشخیص خود، شرایط موجود را بسنجد و حرکت مقتضی محیط را برگزیند و طریق بندگی و دعوت را طی نماید، و به منظور همراه کردن دیگران با خود، در معرفی خوانش و برداشتش آزاد باشد، و تأمین و تضمین حقوقش تهدید نگردد. به علاوه در میدان قرائتهای متعدد، عرضهی یک قرائت به قیمت اهانت و خیانت به سایر قرائتها تمام نشود.
در زیر به نقش چندی از عوامل طبیعی در ایجاد تنوع تفاسیر اشاره شده است:
تفاوت در ساختار فیزیولوژی و حالات روانی
ساختار پیچیده و متنوع درختان در سیرت و صورت، تفاوتهای عدیدهای را در حل و عقد مسائل موجب میشود؛ لزوماً همهی آدمیان، طبع و روحیاتشان با هم یکسان نبوده و بگونهای همسان به قضایا نمینگرند و همهی مسائل را بگونهای مشابه تجزیه و تحلیل نمینمایند.
عمر فاروق طبیعتی تند و شدید، و ابوبکر صدیق طبیعتی نرم و ملایم داشت؛ ابن عباس و ابن مسعود و ابن عمر، مستعدانی متمایز بودند؛ خالد بن ولید با نام یک فرماندهی نظامی و جنگجوی نخبه شناخته میشود و عثمان با آن مقبولیت اجتماعی، یک سخنگوی سیاسی قلمداد میشود؛ علی، آن مظهر انصاف و عدالت، از مشاوران خبره بود، و حسن، یک سیاستمدار با درایت…
وجود طبیعتهای متنوع و یا تمرکز بر پارهای خصائص، تنوع برداشتها و تفاوت رفتارها و در نهایت، اختلاف مواضع را موجب میشود. درختان یک باغ نیز هرگز در شکل ظاهری و نوع ثمردهی یکسان و مشابه نیستند و اتفاقاً چندگانگی رنگ و ثمرهای این درختان، باغ و بوستان را دلنشین و فرح بخش و مطلوب جلوه میدهد.
میتوان نگرش دیس سالاد را جایگزین دیگ ذوب نمود، و بجای اینکه به فکر ذوبِ تمامی اندیشهها و سلیقهها در یک دیگ باشیم و ایجاد وحدت را تنها از این روش میّسر بدانیم، میتوانیم این اندیشهها و سلیقهها را بسان اجزای تشکیل دهندهی یک سالاد تصور کنیم که هرچه تنوع اجزا بیشتر باشد، سالاد نیز زیباتر و مطلوبتر خواهد بود. کاهو یا خیار یا گوجه یا کلم و یا هویج، هیچکدام را به تنهایی نمیتوان سالاد نامید، بلکه مجموع اینها را باهم سالاد گویند که در عین تنوع، واجد وحدت نیز میباشند.
تفاوت در میزان تغذیه از منابع
در یک باغ، درختان به تناسب نیاز و توان خود از منابع طبیعی رشد، بهره میجویند؛ برخی از درختان برای رشد و ثمردهی به مقدار بیشتری از آب نسبت به دیگر درختان نیاز دارند؛ این تقاوتِ نیاز درختان، نسبت به نور و گازهای موجود در هوا و سایر عوامل طبیعی برقرار است. همچنین در پارهای موارد، عوامل بیرونی و غیرارادی، زمینهی بهره برداری کمتر از حد مطلوب را از منابع برای درختان فراهم میکنند، که این مورد در رشد طبیعی درختان خلل ایجاد کرده و نقصان ثمرهای آنها را موجب میشود؛ مثلا موقعیت یک درخت بگونه قرار میگیرد که نور یا آب کافی به این درخت نمیرسد، و طبیعتاً به دلیل تأمین ناقص ملزومات، محصولات نیز ناقص و متفاوت تولید میشوند.
آدمیان نیز یقیناً دادههایشان باهم یکسان و مشابه نیست، و بهرهگیری نابرابر ازعوامل لازم برای موضعگیری صحیح، ممکن و محتمل خواهد بود.
از این رو کاملاً طبیعی است که آدمیان در نوع موضع گیریشان متفاوت عمل کرده و حتی خود را حق به جانب بدانند، چراکه سیستم قضایی انسان بر مبنای دادهها حکم صادر میکند.
تفاوت در تشخیص مقتضیات محیط
همانطور که اخیراً گفته شد، سیستم قضایی آدمیان بر مبنای دادههایی که در اختیار دارد، حکم صادر میکند؛ آدمیان باتوجه به معلومات و با لطف تجربههایشان و بواسطهی ابزار ادراکشان، شرایط و اوضاع را سنجیده و عملکردِ متناسب با مقتضیاتِ محیط را مشخص نموده و سپس آن را به مرحلهی اجرا در میآورند. همانگونه که عرض شد، معلومات و تجربیات و قدرت ادراک آدمیان، بصورت کاملاً طبیعی متفاوت بوده و جالب آنجاست که همین تفاوت است که تشخیص آدمیان را تنوّع بخشیده و باعثِ ناهمسانی گزیدههای آنان میشود.
تفاوت در مقاصد
هدف کلی و غایی همهی جماعتهای اسلامگرا، نیل به رضوان الهی در چارچوب قرآن و سنت رسول (ص) است؛ ضمن اینکه اقیانوس قرآن و سنت، آنقدر عمیق و وسیع است که اندیشمندان اعصار مختلف، بسان غواصانی ماهر، در کنار کلیات و بدیهیات، روز به روز نکاتی جدید و ظریف از این اقیانوس عمیق استخراج کرده و این اکتشافات، موجب گسترش خط مشیهای هادی به سمت مقصد غایی میگردد. مراد از اکتشاف غواصان، همان اجتهاد علماست که بنابر همان عوامل اخیر، امکان تفاوت در این اجتهادات محتمل است؛ همچنین امکان وجود اختلاف در ترجیح اجتهاد أحسن توسط مقلدین، بنابر دلایل پیشین، امکان پذیر خواهد بود!
رسیدن به مقصد غایی، مستلزم گذر از ایستگاههای بخصوص است که این ایستگاهها را اهدافِ کوتاه مدت میتوان خواند و سطحبندی این اهداف و چگونگی گذر از آنها نیز به عقل و ذوق بشر محول شده! قرآن و سنت رسول (ص) به عنوان یک چارچوب، کلیات و محدودهها و خط قرمزهایی را برای حرکت مسلمین مشخص کرده که تجاوز از این محدودهها و خروج از این چارچوب، آنها را مستوجبِ پرداختِ بهای آن خطا خواهد کرد؛ درعین حال میتوان از هر ابزاری یا هر سوخت و سرعتی که با معادلاتِ فقهی منافات نداشته باشد بهره جست و در مسیر هدایت گام برداشت؛ در این مسیر نیز، وجود تفاوت در تعیین ایستگاهها یا مقاصد کوتاه مدت و بکارگیری لوازم متنوع امکان پذیر بوده که این تفاوت و تنوع نیز کاملاً طبیعی و معقول است.
جمعبندی و نتیجهگیری
در تمثیل باغ پردرختمان به این موضوع اشاره کردیم که هر فصل، میوهی بخصوص خود را میطلبد و میوهی نامتناسب با یک فصل، شاید مطلوب واقع نگردد، چراکه نگهداری و استفادهی بهینه از آن در فصول نامربوط، ممکن است میسّر نباشد؛ به علاوه تمایلات آدمی با شرایط طبیعی، تناسب داشته و هر میوهای در فصل بخصوص خود، آن لذتِ حقیقی را به انسان خواهد داد و میوهی دلپذیر، آن است که در ظرف زمانی و مکانی مناسب خویش، عرضه گردد.
هر جماعتی نوع دغدغه و عملکردش به زعم خویش عین مقتضیاتِ محیط است و اینگونه میپندارد که آنچه او در شرایط کنونی برایش میکوشد، همان چیزی است که باید برایش بکوشد یا بعبارتی گمان میکند مواضع فعلیاش عین حقیقتاند! این نگرش برای غالب جماعتها صادق است و کیفیتِ متفاوتِ حرکتِ آنها بر این اساس توجیه میشود؛ یک جماعت به زعم خود، اینگونه میاندیشد: میوههایی که وی هم اکنون به جامعه عرضه میکند، متناسب با فصل فعلی جامعه است و بلکه اوضاع، همین میوهها را میطلبد و مواضع وی، بهترین و مناسبترین گزینه برای پاسخ به مقتضیاتِ محیط در شرایطِ موجود است.
در اینجا وجه تمایز میان انسانها و درختان که اراده و اختیار میباشد، مورد نظر قرار گرفته و نقش خود را بخوبی ایفا کرده است! یعنی وجودِ این تمایز است که تشابه تشخیص مقتضیات را از بین میبرد. یک درخت در تشخیص مطالباتِ محیط به منظور ثمردهی، تابع طبیعت است، اما انسان در نوع ثمردهی و زمان و مکان آن برخلاف درخت، مختار است.
لازم به ذکر است که این نگاشته، قصدِ ارزشگذاری عملکردهای هیچ جماعتی را نداشته و تنها سعی در طبیعی جلوه دادن وجودِ جماعتهای متنوع را دارد.
حال نظری کوتاه برسیرهی مبارکِ آن خورشید نبوّت (ص) بیندازیم و توجیه مقصودمان را با نگاهی به کارنامهی آن الگوی هدایت (ص)، تحکیم و ثبات ببخشیم!
بدون شک هر مسلمانی، بر تفاوت موضعگیریهای حضرت رسول (ص) در شرایط متغیر، واقف بوده و این را میداند که دعوت رسول (ص) دارای دورههایی بخصوص میباشد و آن حضرت (ص) به تناسب و اقتضای موقیعتهای موجود، عملکردهای خود را تعیین نموده است. فهرست تاریخ دعوت رسول (ص) و اصحاب بزرگوارش را عناوینی همچون: دعوت پنهانی، دعوت آشکار، شکنجه، تحریم، تبعید، تحقیر، هجرت، مدارا، عقدِ مقاوله نامه، قتال، سازماندهی اعضا، تشکیل حکومت، صلح و عقدِ پیمان، امتیازدهی و امتیاز گیری، شرط گذاری و شرط پذیری، تعامل و تعاون، نرمی در قبال عدهای و سختی در قبال عدهای دیگر، انعطاف در برخی شرایط و شدت در شرایطی دیگر، و… تشکیل میدهد.
یعنی تاریخ دعوت آن قدوهی محبوب (ص) دارای فصولی بخصوص و سبک مدیریتیاش، از نوع اقتضایی بوده است؛ سبکی که نشانگر بررسی اوضاع موجود و گزینش بهترین موضع در شرایط حاکم بر آن موقعیت است.
همین «اقتضایی» برخورد کردن رسول الله (ص)، توسط پیروان پاک نیتش الگو برداری شده است و همهی آنها، به زعم خویش، حرکتشان بر مبنای نگرش اقتضایی بوده، و در شرایط متغیر، موضع مطلوب و مقتضی محیط را برگزیدهاند.
این سبک و نگرش، ارتباط وثیقی با دستگاه تشخیص و تصمیم گیری و سیستم قضایی آدمی دارد که این سیستمها و دستگاهها نیز بر مبنای دادههای ورودی تصمیم گرفته و خط مشی خویش را تعیین میکنند؛ فراموش نکنیم که دادههای هیچ دو انسان یا دو جماعتی لزوماً با هم برابر نیست؛ حتی اگرهم برابر باشد، برداشتهای آنها از این دادهها ممکن است به تبع از سنتهای الهی، نابرابر و متفاوت باشد.
محیطهای زندگی متفاوت، حالات روحی- روانی متفاوت، وجود اولویت بندیهای متفاوت و بعضاً غیرمشترک، دغدغههای ناهمگون و غیرهم رتبه، زوایههای دیدِ متعدد، و سایر عوامل دیگر یقیناً در ایجاد برداشتهای متفاوت و متنوع، بدونِ تاثیر نخواهند بود؛ لازم به ذکر است این عوامل که به نوعی ایجاب کنندهی تفاوتاند، کاملاً طبیعی بوده و هیچ تعارضی با مفاهیم شریعت، و کمال گرایی در معیشت ندارند، بلکه از ملزومات تکامل نیز میباشند.
پس برداشتهای متفاوت از دادهها و شرایط محیطی، تشخیصهای متفاوت را به همراه داشته، و این تشخیصهای متفاوت نیز، تصمیمها و گزینش طرق متفاوت را موجب میشود، و انتخاب هر طریق، ممکن است از جانب چندین نفر که دغدغههای مشابه یا مقرّب به هم دارند، مشترکاً صورت پذیرد، و اینگونه است که جماعتهای متفاوت، بواسطهی عواملی طبیعی، از دل جامعه سر در میآورند، و هرکدام از این جماعتها به موجبِ تفاوت در اولویت بندی دغدغهها و تشخیصهای متفاوت در محیط، براساس تنوع دادهها یا برداشتها، استراتژی متناسب با تصمیم خود را مشخص میکنند.
برای مثال در یک جامعه، چندین جماعت اسلامگرا موجودند و هر جماعت نسبت به حاکمیت مواضعی را پیش میگیرد؛ مثلاً یکی شدت و عدم انعطاف و قتال را بر میگزیند؛ دیگری تحمل رنج و فشار و محدودیت را ترجیح میدهد؛ یکی دیگر منزوی گشته و منتظر آمدن یک منجی برای اصلاح امور است؛ و آن یکی مسیر تعامل و تعاون را پیش گرفته و شرط میگذارد و شرط میپذیرد و امتیاز میدهد و امتیاز میگیرد…!
همانطور که عرض شد، تفاوت تشخیصها، مدلول در اختیار داشتن دادههای ناهمگون و یا وجود زاویههای دیدِ نابرابر و یا طبقهبندی ناهمسان دغدغهها میباشد.
به دلیل اینکه با دیدهی نیک به همهی جماعتهای اسلامگرا مینگریم، از این رو آنها را به درختانی متنوع در یک باغ تشبیه میکنیم؛ آنگونه که از پیش ذکر شد، منابع تغذیهی درختان یک باغ، مشترک است؛ اما ضمن اشتراک در منابع، ثمرههای متفاوت میدهند؛ جماعتهای اسلامی نیز منابع تغذیهشان مشترک است و آن چیزی نیست جز قرآن شریف و سنت رسول امین (ص)؛ به علاوه این جماعتها ضمن اشتراک در منابع، ممکن است میوههایی متفاوت عرضه نمایند که مکمل همدیگر باشند!
این رویه، کاملاً طبیعی است و نباید وجود این تنوع، ما را به شِکوه و گلایه از این واقعه تحریک نماید؛ بیایید انتظار یکنواختی فکری را از امت اسلام دور بیندازیم؛ مبادا بخاطر وجود تنوع فکری در میان مسلمین، وضعیت موجود را تقبیح نماییم و جامعه را آلوده بپنداریم، و اندیشهی یکسان سازی فکری را به بهانهی اتحادِ امت، در ذهن بپرورانیم! مبادا زمینهی پیدایش چنین روحیهها و انگیزههایی را فراهم نماییم و با خیرخواهی تمام، ناخواسته و نادانسته، انرژی خود را بیجهت، صرف متلاشی ساختن پدیدهای طبیعی نماییم، و به قول یکی از اساتید، بهای یک آرزوی پاک را با تدبیری پوک بپردازیم!
میتوانیم بجای گلایه از وجود تنوعها، و نفی و انکار و تکذیب این واقعیتها، و پرورش نگاه بغض آلود به این جماعتها، و تخریب و تحقیر آنها، مردم را در پذیرش این واقعیتِ اجتناب ناپذیر تفهیم نماییم و روحیهی انعطاف محوری و دگرپذیری را در خود و دیگران تقویت نماییم و جماعتهای اسلامی را به مثابهی درختان موجود در یک باغ بدانیم که دارای منابع مغذی مشترکی بوده و سنت الهی بگونهای است که این درختان، میوههای متنوع عرضه نمایند که این تنوع در غالب موارد متمّم و مکمّل همدیگرند.
این جماعتها میتوانند در کنار هم زندگی مسالمتآمیزی داشته و در عین تنوع فکری، همدلی را در میان خود تحکیم و ترویج کنند و در امور اشتراکی، تعامل و تعاون داشته و در امور اختلافی، تحمل و مدارا را ترجیح دهند، و هیچ یک، راه ترقی را بر دیگری تنگ نسازد و در فرایند رقابت توأم با رفاقت، برای شکوفایی استعدادها و عمران زمین بکوشند.
اگر ضعف و خطایی یا مفاهیمی غیرعلمی و ناصواب در نوشته وجود داشته، تنها و تنها به جهل و بیتجربگی این برادر کوچکتان مربوط میشود و البته توقع بلندنظری و اغماض از مخاطبان ناصح و دلسوزی چون شما بزرگواران، دور از انتظار نیست.
سربلند، بختیار و دلشاد باشید.