سوال:
شخصی چند سال قبل در حضور چند نفر هنگامی که صحبت از ازدواج بمیان آمده گفته است: این حرفها اعتباری ندارد، من هرچه زن بگیرم طلاق است. و این جمله را چندین مرتبه تکرار نموده است. حالا این شخص میخواهد ازدواج نماید آیا حرفهای مذکور برای وی مانع از ازدواجاند یا خیر؟ در صورت اثبات، راه حل آن را مرقوم دارید.
الجواب باسم ملهم الصواب
آری، جملات مذکور مانع از ازدواج هستند، و راه حل آن بـشرح ذیل میباشد:
الف: حالف شخصی را که از این نوع مسائل اطلاع داشته باشد بگوید که من چنین حرفی گفتهام و الان میخواهم فلان دختر فرزند فلانی را نکاح کنم ولی بخاطر سوگندی که خوردهام نه خودم میتوانم نکاح کنم و نه کسی دیگر را میتوانم از طرف خود وکیل قرار دهم.
سپس شـخص مذکور عقد نکاح حالف را با همان دختر معینه انجام دهد و بعد از آن هنگامی که حالف خبر شد؟ با زبان چیزی نگوید بلکه تمام مـهر یا قسمتی از آن را بفرستد و نیز در صورت تبریک مردم اگر سکوت نماید و بر زبان چیزی جاری نکند حانث نمیشود زیرا همین سکوت، خود یک نوع اجازه است.
وفی الـدر:
«حلف لا یتزوّج فزوجه فضولی فأجاز بالقول حنث وبالفِعْل ومنه الکتابه خلافاً لابن سماعه لایحنث، به یفتى. خانیه».
قال ابـن عابدین الشامی:
«قوله: «فأجاز بالقول» کرضیت وقبلت: «نهر». وفی «حاوی الزهدی»: لو هناه الناس بنکاح الفضولی فسکت فهو (أی بعد سکوته اجازه کالا جازه بالفعل فلا یحنث.کذا فی الخیریه للرملی)». [الفتاوی الخیریه بهامش تنقیح الفتاوی الحامدیه: ۱/۴۶]. «قوله: «وبالفعل» کبعث المَهْر أو بعضه بشرط أن یصل إلیها، وقیل الوصول لیس بشرط. «نهر». قوله: «ومنه الکتابه» أی من الفعل ما لو أجاز بالکتابه». [رد الـمحتار: ۳/۱۵۰].
ب: زنی را که یک مرتبه نکاح کند یک طلاق واقع میشود و چونکه زن غیر مدخول بها است، لذا عدت ندارد و طلاق دوم و سوم واقع نمیگردد و اگر مجدداً همان زن را نکاح کـند اشکالی ندارد.
البته اگر زن دیگری را نکاح کند باز هم در مرتبه اول یک طلاق واقع میشود و او را دو مرتبه که مجدداً نکاح کند طلاق واقع نمیگردد.
قال ابن عابدین/:
«إذا قال: کل امرأه أتزوجها طالق، والحیله فیه ما فی «البحر» من أنَّه یزوجه فضولی، ویجیز بالفعل کسوق الواجب إلیها، أو یتزوجها بعدما وقع الطَّلاق علیها، لأنَّ کلمهَ کل لا تقتضی التکرار اﻫ». [رد الـمحتار: ۲/۵۳۷ط کویته].
والله أعلم بالصواب