
عفو و گذشت پیامبر صلی الله علیه وسلم هنگام دستیابی به قدرت
نویسنده : دکتر وهبه زحیلی
ترجمه : خالد ایوبی نیا
حلم، صبر و عفو الفاظ قریب المعنی هستند، اما میان آنها فرق دقیق و ظریفی وجود دارد که هر یک از آن الفاظ را از دیگری متمایز میسازد، برای این الفاظ حقایق متباین وجود دارد، در مبحث گذشته معنی حلم و صبر را توضیح دادم، اما عفو عبارت است از ترک مؤاخذه بر خطا و اشتباهات، سپس آن را در معنی ترک مجازات گناه بکار بردهاند. و این فضایل سهگانه آدابی هستند که خداوند پیامبرش محمّد صلی الله علیه وسلم را بر آنها تربیت نمود، خداوند میفرماید: ((خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ)) گذشت داشته باش و آسانگیری کن و به کار نیک دستور بده و از نادانان چشمپوشی کن)). اعراف: ۱۹۹
در تفسیر ابن جریر طبری و ابن ابی حاتم و ابی الشیخ ابن حبان در مکارم الاخلاق و ابن ابی الدنیا به صورت مرسل و ابن مردویه به صورت موصول آمده است هنگامی که این آیه بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل شد، از حضرت جبرئیل در مورد تأویل آن سؤال نمود، جبرئیل در جوابش گفت: باید از عالم حقیقی که این آیه از کلامش میباشد بپرسم؛ سپس رفت و بعد از سؤال نزد پیامبر صلی الله علیه وسلم آمد و فرمود: «یا مُحَمَّد، اِنَّ اللهَ یَأمُرُکَ اَن تَصِلَ مَن قَطَعَکَ، و تُعطِیَ مَن حَرمَکَ، و تَعفُوَ عَمَن ظَلَمَکَ» ای محمد! خداوند تو را فرمان میدهد که با کسی که با تو قطع رابطه میکند ارتباط برقرار نمایی، و به کسی که تو را محروم میکند بخشش نمایی، وکسی را که به تو ظلم میکند ببخشایی» و خداوند میفرماید: ((وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ)) باید عفو کنند و گذشت نمایند. مگر دوست نمیدارید که خداوند شما را بیامرزاد؟)). نور : ۲۲
نمونههای آسانگیری، عفو و گذشت پیامبر صلی الله علیه وسلم بسیارند، از جمله در قانون گذاری؛ شیخین و ابو داوود از حضرت عائشه (رضی الله عنه) روایت میکنند که «ما خُیِّرَ رَسُولُ الله بین اَمرَینِ إلاّ اختارَ اَیسَرَهُما ما لَم یَکُن اِثماً، فَإن کانَ اِثماً کان اَبعَدَ النَّاسِ عَنه» پیامبر صلی الله علیه وسلم هرگز در بین دو چیز مختار قرار داده نمیشد مگر اینکه آسانترین آن دو چیز را برمیگزید ما دامی که گناه نمیبود. اگر گناه میبود پیامبر صلی الله علیه وسلم دورترین مردم نسبت به آن بودند».
و در حدیث دیگری میفرماید: «یَسِّرُوا و لا تُعَسِّرُوا» آسان بگیرید و سخت نگیرید» و «اِنَّ هذا الدِّینَ یُسرٌ» بدرستی که این دین دین آسانی است»
و خداوند میفرماید: ((یُرِیدُ اللّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ)) خداوند آسایش شما را میخواهد و خواهان زحمت شما نیست.[ بقره: ۱۸۵]
در این آیه اشاره به عمل به آنچه که آسان تر و ملایمتر است، وجود دارد به شرطی که گناه یا مکروه نباشد، زیرا خداوند دوست دارد که از رخصتهایی که برای انسان قرار داده استفاده شود همانطور که دوست دارد از عزائم استفاده شود.
در برخوردها: پیامبر صلی الله علیه وسلم به خاطر مسایل شخصی خویش از کسی انتقام نمیگرفت مگر اینکه حقوق خداوند پایمال میشد که آن وقت برای خداوند انتقام میگرفت، یعنی اگر کسی در پردهدری حرامهای خداوند مبالغه مینمود یا در حق یکی از بندگان خدا تجاوز مینمود آنگاه پیامبر صلی الله علیه وسلم از وی انتقام میگرفت. روایت است هنگامی که در روز اُحُد دندانهای پیامبر صلی الله علیه وسلم شکسته و صورتش زخمی شد، این حالت بر یارانش بسیار سنگین آمد و گفتند: چرا بر علیه آنان دعا نمینمایی؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «اِنِّی لَم اُبعَث لَعَّانًا، و لِکِنِّی بُعِثتُ داعیاً و رَحمَهً، اللهُمَّ اهدِ قَومِی فَإنَّهُم لا یعلَمُون» من مبعوث نشدهام که بر دیگران نفرین کنم، بلکه من به عنوان دعوتگر و رحمت برای جهانیان مبعوث شدهام، پروردگارا قومم را هدایت نما بدرستی که آنان نمیفهمند»
و در این مورد خداوند میفرماید: ((وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَهً لِّلْعَالَمِینَ)) (ای پیغمبر!) ما تو را جز به عنوان رحمت برای جهانیان نفرستادهایم. [انبیاء: ۱۰۷]
از حضرت عمر (رضی الله عنه) روایت است که فرمودند: پدر و مادرم فدایت ای پیامبر خدا! حضرت نوح هم بر علیه قومش دعا نمود و فرمود: ((رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّاراً)) پروردگارا ! هیچ احدی از کافران را بر روی زمین زنده باقی مگذار)). [نوح: ۲۶] اگر این گونه بر ما دعا میکردی ما همه هلاک میشدیم، کمرت لگد کوب شد، چهرهات زخمی و خونآلود گردید، دندانهایت شکسته شدند، آنگاه حاضر نیستی جز خیر و نیکی برای آنان چیزی بگویی؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: «اللهُمَ اغفِر لِقَومِی فَإنَّهُم لا یَعلَمُون» پروردگارا قومم را ببخشای به تحقیق آنان نمیدانند.»
این نشانهی نهایت فضیلت، اخلاق نیک، کرم نفس و نهایت صبر و تحمل است.
و از جمله محاسن اخلاق پیامبر صلی الله علیه وسلم: کنترل نفس، راهنمایی و گذشت وی میباشد. هنگامی که مردی منافق بنام ذو الخُویصره بن زهیر تمیمی در رابطه با تقسیم غنایم بدر خطاب به وی گفت: ای محمّد عدالت را رعالت کن به تحقیق در این تقسیم رضایت خداوند در نظر گرفته نشد، پیامبر صلی الله علیه وسلم در جوابش جهل وی را بیان نمود و او را نصیحت کرد و به وی یاد آور شد و گفت: «وَیحَکَ، فمَن یَعدِل، اِن لَم اَعدِل، خبتُ و خسِرتُ اِن لَم اَعدِل» وای بر تو اگر من عدالت نداشته باشم، چه کسی عدالت را رعایت میکند، اگر من عدالت را رعایت نکرده باشم پس من گمراه شده و خسارت دیده ام)). پیامبر صلی الله علیه وسلم یاران خود را که قصد کشتن او را نموده بودند از آن نهی نمود.
نمونهای دیگر از این مثالها که از نمونهی گذشته شگفتانگیزتر و مؤثرتر میباشد این است که: در غزوه ذات الرقاع سال چهارم هجری طبق روایت شیخین پیامبر صلی الله علیه وسلم به تنهایی زیر سایه درختی استراحت مینمود و یارانش نیز در حال استراحت و خواب قیلوله بودند غورث بن الحارث (طبق روایت بیهقی) که شجاع ترین فرد از میان قومش بود شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده و خود را به بالای سر پیامبر صلی الله علیه وسلم رسانید، پیامبر صلی الله علیه وسلم در آن لحظه از خواب بیدار شد و او را شمشیر به دست و آماده بالای سرش مشاهده نمود. به پیامبر گفت: چه کسی تو را از دست من نجات میدهد؟
پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: خدا مرا نجات میدهد، با شنیدن این کلمه از دهان پیامبر شمشیر از دست غورث افتاد، پیامبر صلی الله علیه وسلم شمشیرش را برداشت و گفت: چه کسی شما را از دست من نجات میدهد؟
غورث گفت: تو بهترین کسی باش که شمشیر را به دست میگیرد، پیامبر صلی الله علیه وسلم او را رها نمود وغورث سالم به سوی قومش برگشت و گفت: از پیش بهترینِ مردم آمده ام )).
و از جمله این حوادث همان طور که شیخین روایت میکنند: زنی یهودی که– طبق روایت بیهقی و موسی بن عقبه در المغازی – زینب دخترحارث بن سلاّم بود مقداری گوشت گوسفند را مسموم نموده وآن را به پیامبر صلی الله علیه وسلم داد و بعداً اعتراف نمود که آن گوشت را مسموم کرده است اما پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از اعتراف از گناه او گذشت نمود و او را عفو کرد، زیرا او برای خودش انتقام نمیگرفت، سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم او را به خاطر وفات یاران خود مانند بشر بن براء که بعد از یک ماه بر اثر این مسمومیت بیمار شد و وفات کرد قصاص نمود.
و همچنین پیامبر صلی الله علیه وسلم لبید بن اعصم یهودی که او را جادو کرده بود و خداوند با وحی و از طریق حضرت جبرئیل به وی خبر داد که ولید او را جادو کرده است و حالش را بیان نمود همان طور که احمد و نسائی و بیهقی آن را روایت میکنتد، پیامبر صلی الله علیه وسلم نه تنها او را مجازات ننمود بلکه او راسرزنش هم نکرد.
و یکی دیگر از این حوادث: پیامبر صلی الله علیه وسلم عبدالله بن ابی، سرکرده منافقین و همدستان منافق وی را مؤاخذه ننمود با اینکه مرتکب جرائم گفتاری و کرداری شده بودند. بلکه به کسانی که به قتل آنان اشاره کرده بودند گفت: نه، تا اینکه مردم نگویند محمد یارانش را میکشد، این عمل پیامبر صلی الله علیه وسلم دلیل بر ترک برخی امور به علت مترتب شدن فسادی بزرگتر بر آن میباشد.
برگرفته از کتاب : سیمای پیامبر اسلام