
قرآن و حیات طیبه
چکیده
«حیات طیبه» یکی از مفاهیم قرانی است که تنها یک بار در قرآن مجید، به صراحت از آن سخن به میان آمده، اما در جای جای قرآن به کرات به آن اشاره شده است . با فهم این حقیقت که قرآن قائل به حیات طیبه برای انسان است، در این نوشتار تلاش بر این است که به بررسی و تبیین مفهوم حیات طیبه در قرآن، با کمک آیات قرآن و نظرات و دیدگاههای مفسرین پرداخته، و با بررسی معنای لغوی حیات و طیبه و عمل صالح که در بسیاری از آیات در کنار هم ذکر شدهاند؛ مفهوم و آثار و نحوه رسیدن به حیات طیّبه به تفصیل از منظر قرآن بازخوانى شود.
کلمات کلیدی: ایمان، عمل صالح، حیات، طیبه، سبک زندگی.
مقدمه
حیات، پدیدهای است که خداوند استعداد به فعلیت رسیدن کمال را در آن به ودیعت نهاده است و دارای مراتبی است که بالاترین مرتبه آن حیات انسانی است و بالاترین مرتبه حیات انسان، نیزحیات طیبه می باشد؛ به معنای زندگی پاک که از لوث اوهام و اهواء پیراسته است و هیچ گونه مرگ و فقر و شقاوتی در آن راه ندارد.
حیاتى با معنایی وسیع و به دور از هر گونه نگرانى و تلخکامى، حیاتى همراه با قناعت و پرهیز از افراط و تفریط، حیاتى سرشار از معنویت و ایمان و احسان به خلق، حیاتى به دور از غفلت، سهو و نسیان و…. .
پس برای نیل به چنین سعادتی، باید به فهم صحیح و تطبیق شایسته تعالیم قرآن متوسل شد و از وسوسههای شیطان گریخت؛ زیرا شیطان بر مؤمنان اهل توکل و اخلاص هیچ نفوذی ندارد.
پژوهش و بررسی ویژگیهای زندگی مرتبط با حیات طیبه که اصطلاحی قرآنی است میتواند ما را به سبک زندگی مورد قبول اسلام رهنمون سازد. بدیهی است ارزش حقیقی انسان و وصول او به مقام خلیفهاللهی در گرو همین حیات است و انسانِ فاقد این حیات، در ردیف دیگر حیوانات و در حقیقت در مدار حیوانی به سر میبرد. از این رو، کاوش و تحقیق در مورد حقیقت این نوع متعالی حیات ضرورت مضاعف دارد.
ایمان به معنای حقیقی معیار اصلی حیات طیّبه است، به این معنا که ایمان، مجوز لازم جهت ورود به دایره حیات طیّبه بوده و کسى که ایمان کافى داشته باشد بدون تردید، از حیات طیبّه برخوردار گشته و هر قدر ایمان بالاتر رود، درجات بالاتر و نابتری از حیات طیّبه نصیب انسان مومن میشود.
تحقیق حاضر به پژوهش در مورد مفهوم حیات طیبه، در کلام حق میپردازد و در این راستا مطالعه مباحث وارده در قرآن کریم و تفاسیر و دیدگاههای اهل فن مدنظر بوده و روش کلی مطالعه توصیفی و تحلیل میباشد. در این روش از کتابخانه و فیشبرداری و اطلاعات رایانهای به عنوان ابزار تحقیق استفاده شده است.
پس از بررسی مفهوم حیات طیبه، مشخص میشود که حیات طیبه خاص فرد، یا افراد معینی نمیباشد. ثمره حیات طیبه، ابدی و ماندنی است و نابودی و فرسودگی در آن راه ندارد.
با محقق شدن حیات طیبه هیچ استعدادی از استعدادهای انسان به ورطه فراموشی سپرده نمیشود و هر یک از نبوغهای وی روز به روز فروزانتر میشود.
معنا شناسی «حیات» و «طیبه» و «عمل صالح»
برای درک چیستی و مفهوم حیات طیبه جای خود دارد نخست دو واژه «حیات» و «طیبه» معناشناسی شوند.
حیات معنی وسیعی دارد که از همه بالاتر در مورد خداوند به کار میرود؛ زیرا حیات حقیقی و ازلی و ابدی و ثابت و پایدار که هیچگونه مرگ و حیاتی در آن نیست فقط مخصوص خداوند است.
واژه حیات به عنوان یکی از مخلوقات خداوند در مقابل موت، به معنای زندگی و زنده بودن است و آن را نیروی رشد و حرکت و احساس نیز گفتهاند (راغب،۱۴۱۲ق،ص۲۶۹؛ ابن منظور، ۱۴۱۴ق، ج ۱۴، ص ۲۱۱؛مصطفوى،۱۳۶۰، ج ۲، ص ۳۶۹).
به باران «الحَیَا» گفته مى شود؛ به این علت که زمین مرده را زنده و به آن زندگى مى بخشد (راغب، ۱۴۱۲ق،ج ۱،ص ۲۶۹)
معنای دیگر باتوجه به کلمه «حیاء» نقطه مقابل وقاحت و بیشرمی ولی بعضی از محققان هر دو را به یک ریشه بازگرداندهاند و گفتهاند حیاء و استحیاء نیز نوعی طلب حیات و سلامت است در برابر وقاحت و بیشرمی که نوعی از دست دادن زندگی و سلامت محسوب میشود. (مکارم شیرازی،۱۳۷۷ش ،ج۴،ص۲۰۰(
معناشناسی واژه «طیبه»
واژه «طیّب» در برابر کلمه «خبیث» قرار میگیرد و در فرهنگ قرآن «طیب» با هر چیزی که ترکیب شود و پسوند و یا پیشوند هر واژهای قرار گیرد، نشان از آن دارد که در نزد خداوند دوست داشتنی و از بهترینها است. زندگی که در حوزه جاذبه الهی قرار گرفته باشد، با نماد حقیقی «طیب» شناخته میشود. به تعبیردیگر، قرآن هنگام شناساندن بهترینها، از واژه «طیب» بهره میگیرد. خداوند وقتی میخواهد مهر تأیید و خوشنودی خویش بر کار بندگان نهد و زندگی پاک و پاکیزه را بنمایاند، این کلمه را به کار میبرد.
لغت شناسان در این باره نوشتهاند:
«طیّب» یعنی به دور بودن از هرگونه آلودگی و ناپاکی: «طابت نفسه انبسطت وانشرحت»؛ جان او پاک است، یعنی شاد و گشاده دل و روح افزاست.
و نیز آوردهاند که طیبه یا طیّب به معنای پاک و پاکیزه و آن چیزی است که انسان به طور طبیعی به آن تمایل دارد. در مقابل خبیث و ناپاک که طبع انسان از آن متنفر است، میباشد. (ابن منظور، ۱۴۱۴ق،ج۱،ص۵۶۳)
«طیب» در لغت به چیزى اطلاق مى شود که فى نفسه مطلوب و به دور از آلودگى ظاهرى و باطنى باشد و نقطه مقابل آن، «خبث» است؛ یعنى چیزى که ظاهرا و باطنا آلوده، و فى نفسه مایه اکراه است. (مصطفوى، ۱۳۶۰، ج ۷،ص ۱۵۱)
«طوبی لهم» یعنی زندگی پاک و پاکیزه ای دارند.
بنابراین میتوان گفت که به هر چیزی که از آلودگی ظاهری و درونی به دور و پاک باشد و خود نیز خوش آیند و شایسته و دلنشین باشد «طیّب» گویند.
از این جا به فرق بین «طیب»و «طاهر» میتوان پی برد؛ زیرا در «طهارت» جنبه دور کردن پلیدی مورد نظر است و در «طیّب» افزون بر آن، نظر به خوش آیندی، دلنشینی، کمال و جنبه اثباتی نیز هست. (مصطفوی،۱۳۶۰ ش ،ج۷،ص۱۵۱)
از آنجایی که در قرآن «طیّب» به همراه «حلال» آمده، به معنی پاک، حلال و امثال آن نیز هست.
در تعریف دیگرى، به چیزى که حواس و نفس از آن لذت ببرد اطلاق شده است. (راغب اصفهانى، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۵۲۷)
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی الأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً» ( بقره/۶۸)
«اى مردم! از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه را بخورید.»
مثل «کلمه طیب» که معنای آن سخنی است که گوش از شنیدنش خوش آید و «عطر طیب» که به معنای آن عطری است که شامه آدمی از بوی آن خوشش آید و «مکان طیب» یعنی آن محلی که با حال کسی که میخواهد در آن محل جا بگیرد سازگار باشد. (طباطبایی، ۱۴۱۷ق ،ج۱،ص۶۳۱)
بر این اساس، حیات طیبه در لغت به معنای زندگی پاکیزه و خالص از هر آلودگی است. مرحوم علامه طباطبایی در اشاره به این معنا میگویند: «علت اینکه چرا قرآن آن زندگى را با وصف طیّب توصیف فرموده، چون حیاتى خالص است که خباثتى در آن نیست.» (طباطبایی، ۱۴۱۷ق،ج۱۲، ص۴۹۴(
در بررسی واژه حیات متوجه شدیم که حیات هم در مورد دنیا اطلاق میشود و هم در مورد آخرت.
«الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا عَلَى الآخِرَهِ» (ابراهیم/۳)
و واژه طیب نیز هم در موارد دنیوی به کار رفتهاست
«فَلَمْ تَجِدُواْ مَاء فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ» ( نساء/۴۳)
و هم در موارد مربوط به آخرت «وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ» (توبه/۷۲)
بنابراین در اطلاق جداگانه واژههای «طیب» و «حیات» هیچ نوع محدودیتی نسبت به مسائل دنیوی و اخروی وجود ندارد.
معناشناسی «عمل صالح»
بیش از پنجاه بار در قرآن کریم عبارت «الذین ءامنوا و عملوا الصالحات» تکرار شده و عمل صالح یکی از پرکاربردترین مفاهیم قرآن کریم است که رابطه نزدیک و متقابلی با ایمان دارد که تدبر در آیات قرآن این رابطه نزدیک را برای ما به وضوح مشخص میکند. اگرچه ایمان منشأ عمل صالح است، لکن عمل صالح نیز موجب تقویت ایمان و بالا رفتن درجهی آن می گردد. چنانکه عکس آن نیز صادق است. یعنی عمل غیرصالح از درجهی ایمان میکاهد به گونهای که ممکن است ایمان را از انسان سلب نماید.
راغب اصفهانی که از برجستهترین محققان در عرصهی غریب القرآن محسوب میشود، در تعریف واژهی عمل این گونه اظهار نظر می کند: هرفعلی را که حیوان از روی قصد انجام می دهد، عمل نامیده می شود. مفهوم «عمل» از «فعل» خاصتر و محدودتراست؛ چرا که گاه «فعل» دربارهی اشیاء جامد نیز به کار میرود. (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص ۳۵۱؛ابن فارس، ۱۴۰۴ق، ج ۴، ص ۱۴۵ و ۵۱۱)
شرتونی از واژهشناسان برجستهی معاصر نیز معتقد است: «عمل» به کاری اطلاق میگردد که از روی عقل و فکر انجام شود، پس لاجرم با عمل و آگاهی همراه است لکن «فعل» عامتر از آن است. (شرتونی، ۱۴۰۳ق، ذیل مادههای «عمل» و «فعل»؛ ابوهلال العسکری، ۱۴۱۲ق، ص ۳۸۳)
«صالح» از ریشه «صلاح» است. راغب اصفهانی در معنای لغوی این واژه می نویسد: صلاح ضد فساد است و این دو در بیشتر موارد در خصوص افعال به کارمی روند. در قرآن کریم گاه در مقابل «فساد» و گاه در مقابل «سیئه» به کار رفته است. (راغب اصفهانی، ۱۴۱۲ق، ص ۲۸۹)
ابن منظور نیز «صلاح» را در لغت ضد فساد دانسته است. (ابن منظور،۱۴۱۴ق، ج ۲، ص ۵۱۶)
صاحب کتاب التحقیق فی کلمات القرآن در این باره میگوید: معنای ریشهای و اصلی این واژه، سلامت از فساد و تباهی است. صلاح ضد فساد است. صلاح درباره ی ذات، رأی یا عمل به کار میرود لکن بیشتر در عمل کاربرد دارد. (مصطفوی، ۱۳۶۰ش، ص ۳۰۷)
صاحب تفسیر روح المعانی مینویسد: صلاح در اصل لغت ضد فساد است و به واسطه کثرت استعمال به هرعملی که شریعت آن را جایز دانسته و به نیکی از آن یاد کرده است، اطلاق میگردد. (آلوسی،۱۴۱۵ق،ج ۱،ص ۲۰۱؛ بیضاوی، ۱۴۱۶ق،ج ۱، ص ۲۳)
قرطبی صالحات را هر قول و فعلی میداند که آثارش در آخرت برای صاحبش باقی خواهد ماند. (قرطبی، ۱۳۷۲ق، ج ۱۰،ص۴۱۴)
ابن کثیر نیز در تعبیری نزدیک به آن می نویسد: اعمال صالح اعمالی است که به واسطهی مطابقت آن با شریعت محمدی (ص) موجب خشنودی خداوند متعال میگردد. (ابن کثیر، ۱۴۰۱ق، ج ۳، ص ۱۴۰)
مفهوم حیات طیبه در قرآن
حیات عبارت است از زندگى دنیوى از روز ولادت تا رسیدن مرگ، که دورانى است توأم با شعور و فعل ارادى که نظیرش یا نزدیک به آن در حیوانات نیز یافت میشود. لکن خداوند سبحان غیر از این زندگى دنیایى، زندگى دیگرى را براى انسان مطرح میکند که نتیجه آن کمال وجود آدمى و تحقق بخشیدن مقاصد روحى و معنوی انسان است. خداوند میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ» (انفال/ ۲۴(
اى کسانى که ایمان آوردهاید! اجابت کنید خدا و رسولش را زمانى که شما را مىخوانند بدانچه زندهتان میسازد، و بدانید که خدا حائل میان مرد و دل اوست، و اینکه به سوی او محشور میشوید»
سیدقطب در تفسیرش، چنین آورده است: حیاتى که خدا و پیغمبرش انسان را به سوى آن دعوت مىکنند حیات به همه اشکال و معانى آن است. دعوت آنها، دعوت به عقیدهاى است که قلوب و عقلها را زنده کرده و از کمند جهل و خرافه، از فشار وهم و اسطوره و از عبودیت غیر خدا خارج، و به سوى شریعتى مىخواند که آزادى انسان و کرامتى را که توسط شریعت براى انسان به ارمغان آورده شده فریاد مىزند؛ آزادى و کرامتى که همه انسانها زیر سایه شریعت، از حق یکسانى نسبت به آن برخوردارند. دینى که انسان را به سمت قوت و عزت خوانده و از یوق بندگى بندگان خدا آزاد و به سمت بندگى خدا دعوت مىکند. نیز انسانیتى را که خداوند به انسان موهبت کرده و توسط طاغوتیان سلب شده، به او باز مىگرداند (سید قطب، ۱۴۱۲ق،ج ۳،ص ۱۴۹۴)
مفهوم حیات طیبه و حیات معنوی از منظر قرآن، به معنای چشم پوشى از علایق و خوشىهاى دنیا نیست و نباید به منزله ترک دنیا، و زینتها و مواهب مادى که خداوند براى انسان در آن آفریده تلقى شود. همان گونه که خداوند در آیه ذیل، در مقام مذمت و سرزنش کسانى است که به گمان زهد و پارسایى، ترک دنیا کرده و خود را از زینتها و نعمتهایى که خداوند براى انسان آفریده تا به وسیله آن خود را آراسته کنند، محروم مىکنند.
خداوند به کسانى که با علم به زوال پذیرى دنیا و خوشىهاى زودگذر آن، از علایق و خوشىهاى آن چشم پوشیده و با صبر در مقابل خواهشها و هواهاى نفسانى، با انجام ایمان و عمل صالح، خود را براى رسیدن به خوشىهاى دایمى آماده مىکنند، وعده حیات طیبه مىدهد:
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ آمَنُواْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» (اعراف/۳۲)
بگو: چه کسى زینتهاى الهى را که براى بندگان خود آفریده، و روزىهاى پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگى دنیا، براى کسانى است که ایمان آوردهاند (اگرچه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند ولى) در قیامت، خالص (براى مؤمنان) خواهد بود.
کسانی که به «حیات طیّبه» میرسند، دلهایشان متعلق به پروردگاربوده وجز تقرّب به او چیزی را دوست نمیدارند و تنها از سخط و خشم و دوری او، میترسند. برای خویشتن، حیات ظاهر و دائم سراغ دارند که جز رب غفور، کسی مدیر و مدبر آن حیات نیست و در سبک زندگی خود، جز حسن و جمیل چیزی نمیبینند. این چنین انسانی که به «حیات طیّبه» رسیده، در نفس خود، به چنان نور و کمال و قوت و عزّت و سروری میرسد که نمیتوان میزان آن را معیّن کرد. نمیتوان گفت که چگونه است و چگونه چنین نباشد، در حالی که مستغرق در حیات دائمی و زوال ناپذیر و نعمتی باقی و فنا ناپذیر است.
«حیات طیّبه»، زندگی حقیقی است نه مجازی و زندگی واقعی و جدید میباشد. و هر کس توفیق رسیدن به «حیات طیّبه» را پیدا کند، فردی است که از همه تعلّقات و تیرگیها، رها یافته و جان و دلش، صاف و پاک گشته است. خداوند این گروه از راه یافتگان به «حیات طیّبه» را به حضور میپذیرد.
﴿ وَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ أُوْلَئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَدَاء عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَ نُورُهُمْ ﴾(۲)
«کسانی که به خدا و رسولش ایمان آوردند، آنان اهل راستی و گواهان نزد پروردگارند که پاداش و نورشان برای آنان است».
این گروه، کسانی هستند که خداوند را با تمام وجود درک کرده و مظهر جمال و جلال او شدند، در میان مردم با این نور، حرکت میکنند.
همچنین درباره «حیات طیبه» نظرات گوناگونی توسط مفسرین مطرح شده است:
سید قطب حیات طیبه را حیات معنوى مىداند؛ حیاتى که انسان در پى اتصال و اعتماد به خداوند، از سلامتى، آرامش، رضایت و برکت برخوردار مىشود. (سید قطب، ۱۴۱۲ق، ج ۴، ص ۲۱۹۳)
مرحوم طبرسی در تفسیرش برخی از آنها را بدین صورت بیان نمودند: «رزق و روزی حلال؛ زندگی شرافتمندانه همراه با قناعت و خشنودی؛ بهشت پر طراوت و زیبا و زندگی خوش در آنجا؛ زندگی خوشبختانه در بهشت برزخی». (طبرسی، ۱۳۷۷ش،ج ۷، ص ۷۳۴ـ۷۳۵)
برخی دیگر حیات طیبه را عبارت میدانند از: «عبادت همراه با روزی حلال» و «توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن» را نیز افزودهاند
حیات طیبه؛ یعنی زندگى پاکیزه از هر نظر؛ پاکیزه از آلودگیها، ظلمها، خیانتها، دشمنیها، اسارتها، ذلتها و انواع نگرانیها و هر گونه چیزى که آب زلال زندگى را در کام انسان ناگوار میسازد. اگر همه دنیا را به کسی بدهند ولی روح قناعت را از او بگیرند همیشه در آزار و رنج و نگرانی به سر میبرد و به عکس اگر انسان روح قناعت داشته و از حرص و آز و طمع بر کنار باشد، همیشه آسوده خاطر و خوش است. (مکارم شیرازی،۱۳۷۴ش ، ج ۱۱، ص ۳۹۴)
پس میتوان ادعا کرد که حیات طیبه چنان معنای وسیع و گستردهای دارد که همه این معانی مذکور را شامل میشود و مواردی از قبیل رفاه، عدالت، نشاط، نشاط کار، شوق کار، علم، فنّاوری، معنویّت، رحم، اخلاق اسلامی، سبک زندگی اسلامی، نظم، را نیز شامل میگردد.
اسلام خوشبختی و سعادت را در چارچوب حیات طیبهی اسلامی برای پیروان خود طالب است و این هدف فقط با پول و ذکر و عبادت تحقق نمییابد؛ بلکه وصول به آن و معنویت و اهداف و سرمنزلهای نهاییِ این راه، از زندگی دنیایی مردم عبور میکند.
لذا اسلام برای آبادانی و سعادت دنیوی تلاش میکند؛ منتها آبادی دنیا هدف نهایی نیست. بلکه هدف نهایی عبارت است از اینکه انسانها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیتخاطر، و از آزادی فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی حرکت کنند. حیات طیبهی اسلامی شامل دنیا و آخرت میباشد .
بنابراین از دیدگاه اسلام، دنیا هم جنبه مثبت دارد و هم جنبه منفی. اگر توجه به آن در حد معقول باشد از ارزش مثبت برخوردار خواهد بود. آنچه اصیل است، زندگی آخرت است و زندگی دنیا گذرگاهی برای رسیدن به آن است. باید دنیا را وسیلهای برای رسیدن به هدف حیات که جهان آخرت است تلقی کرد. دنیا و آخرت مکمل یکدیگرند. وجود یکی بدون دیگری ناقص و ناتمام است. قرآن میان زندگی ماده گرایانه و معناگرایانه تفاوتی قایل نیست و این دو را لازمه یکدیگر میداند. قرآن این دو را با یکدیگر و بدون هیچ تفکیک عینی به عنوان زندگی واقعی به حساب میآورد. از این رو توجه بیش از حد به زندگی معناگرایانه و اغفال از زندگی دنیوی مورد نکوهش قرار گرفته است. «و لاتنس نصیبک من الدّنیا.» و بهرهات را از زندگی دنیوی فراموش مکن. زندگی با دیگران نه در دیگران: زندگی انزواطلبانه در اسلام سخت نکوهش شده به طوری که هیچ مسلمانی حق ندارد به رهبانیت و گوشهنشینی تن در دهد. انسان مسلمان باید در متن اجتماع و در میان امت انسانی به سر برد و خود را عنصری مجزی از دیگران در نظر بگیرد، چه آنکه جدایی از دیگران با تعهد الهی هیچ گونه سازشی ندارد. این شعار اسلام است که میگوید: «لارهبانیه فی الاسلام»؛ گوشهنشینی و ترک دنیا در اسلام نیست.
حیات طیبه، حیات حقیقی انسانی است که حیات دنیوی با همه گستردهگیاش بستر آن، و حیات اخروی با جاودانگی و اهمیتش تبلور این حیات است. این حیات اصیل و حقیقی، واقعیتی ورای حیات ظاهری است که در همین دنیا حاصل میشود. حیات طیبه برخاسته از مرتبه بالای روح انسانی است. انسان مؤمن در سیر متعالی و تعالی معنوی خویش که تولدی بعد از تولد مییابد، به افاضه الهی از دل ایمانش مؤید به روحی میشود که حیات طیبه ثمره آن است.
قرآن به پیروان خود میآموزد که از نگاه محدود ظاهری به حیات پرهیز کنند و با اندیشه واقعبینانه به آن بنگرند. حیات بدین معنا نیست که آدمی چند صباحی در دامن طبیعت چون گیاهان و حیوانات حرکت و احساسی داشته باشد و با سپری ساختن روزگار، پرونده حیات او بسته شود؛ بلکه این نازلترین مرتبه حیات و لازم حیات حقیقی اوست. در واقع انسان در این مرتبه حیات دارد، اما حیات حقیقی او این نیست. وی به حیات حسی و خیالی زنده است، اما به حیات عقلی و معنوی مرده است. بر همین اساس، قرآن کریم با دقیقترین تعبیرها همین انسانهای زنده را به حیات دعوت میکند. اگر حقیقت حیات همین تحرک و تنفس و گذراندن روزگار با اشتغال به امور مختلف فردی و اجتماعی بود، چه لزومی داشت خداوند بشر را به حیاتی دیگر فراخواند. روشن است که مراد از حیات در آیه پیش گفته، حیات ظاهری و جسمانی نیست؛ زیرا مخاطب آیه کسانی هستند که از این حیات برخوردارند.
انسان برخوردار از چنین حیاتی غرق در محبت و قرب الهی زندگی سر میکند و جز خیر و سعادت نمییابد. عقل و اراده انسان در این حیات در افقی دور از دسترس دیگران کارگر است گرچه در ظاهر آنان چنین واقعیتهایی آشکار نیست. پس این شعور و اراده فوق شعور و اراده دیگران بوده و ناگزیر منشأ دیگرى دارد که همان حیات پاک و جاودان انسانى است. پس انسانهای دارای علم و ایمان و آنانی که پروردگار خود را شناخته و با این شناخت از غیر او قطع علاقه نمودهاند، داراى حیاتى فوق حیات سایر انسانها هستند؛ این کسان اموری را درک میکنند که در وُسع و طاقت دیگران نیست و چیزهایى را اراده میکنند که دیگران از اراده کردن آن عاجزند. خداى تعالى این حیات را حیات طیبه خوانده است: « فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَه».
از آنچه بیان گشت روشن شد که حیات طیبه نشئت گرفته از روحی جدید در انسان است. این روح گرچه از حیث نوپدیدیاش جدید است، لکن در واقع مرتبه فائقه روح است که با فراهم شدن بستر مناسب، به اذن الهی پدیدار شده است. این بعد شکوفا شده منشأ پیدایش حیاتی معنوی و متعالی (حیات طیبه) در انسان میگردد.
لوازم تحقق حیات طیبه از نگاه قرآن
ایمان و عمل صالح دو رکن اساسی برای نیل انسان به حیات طیبه به اعتراف صریح کلام حق میباشند که هرکدام در کنار دیگری انسان را در این امر یاری میکنند؛ دو رکنی که در بسیاری از آیات قرآن کنار یکدیگر ذکر شده اند و از همدیگر قابل تفکیک نیستند.
خداوند متعال میفرماید:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»
هرکس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزهاى حیات بخشیم، و مسلماً به آنان اجر بهتر از آنچه انجام میدادند، دهیم»(نحل، ۹۷).
محور اساسی این آیه «حیات طیبه» است که در باره آن تبیینات و تفاسیر زیادی مطرح شده است. آیه شریفه به صراحت بیان میدارد که حیات طیبه وابسته به ایمان و عمل صالح، و این دو از زمینههای اساسی و بسترهای اصلی حیات معنوی و طیّبه میباشند.
فرد مؤمن و صالح از آرامش و صفای دل برخوردار است. قرآن در معرفی مؤمن میفرماید: کسی که در کردارهایش میانه روست و از زندگیِ زجرآورِ تجمّلی و چشم و همچشمی و اسراف و تبذیر پرهیز میکند، او مؤمن است.
«الّذین إذا أنفقوا لَم یُسِرفوا و لم یقتُرُوا وَ کانَ بَینَ ذلک قواما»(فرقان/ ۶۷)
« مؤمنان کسانی هستند چون هزینه میکنند اسراف نمی کنند و خسّت نمیورزند بلکه میان این دو، راه اعتدال را میگیرند».
و این همان اعتدال و اقتصاد؛ یعنی برنامهریزی برای زندگی و خرج میانه، چه در اجتماع و چه خانواده؛ چه توسط فرد که زمینهساز رسیدن به حیات طیبه و آرامشِ روحی و روانی ابدی است.
همچنین با تدبر در آیه شریفه درمییابیم که حیات معنوی و طیّب مختص آخرت نیست، بلکه با تحقق شرایط در همین عالم حاصل میشود؛ زیرا از آنجا که ایمان و عمل صالح از امور معنویای هستند که در همین عالم تحقق مییابند، به ناچار حیات طیبه مترتب بر ایمان و عمل صالح نیز در همین عالم محقق میشود. البته آثار این حیات معنوی در آخرت ظهور مییابد؛ چون آنچه خداوند از نعمتهای معنوی به بندگانش در آخرت عطا میکند، نتایج نعمتهای معنوی عطا شده او در همین دنیاست؛ چنانکه ذیل آیه کریمه که سخن از جزای نیکوتر از عمل در آخرت را مطرح نموده است، مؤید این بیان میباشد. (سعادتپرور، ۱۳۷۴، ج۱، ص۴۰۷-۴۰۶)
زندگی طیب و پاکیزه پاداش و میوه شیرین عمل صالح است که علاوه بر سعادت اخروی، در دنیا هم برای صاحبش لذتها و بهجتهای بزرگ به ارمغان میآورد.
سید قطب مفسر شهید، در مورد مفهوم این آیه چنین میگوید:
«کار نیک همراه با ایمان، پاداش آن زندگی خوشایند و پاکی در همین جهان است. لازم نیست این زندگی خوشایند و پاک هم پرنعمت و مرفّه بوده و از اموال و دارائی موج زند چه بسا چنین هم باشد، و چه بسا از همچون چیزهائی خبری هم نباشد. در زندگی چیزهای زیادی جدای از اموال و دارائی فراوان است، و در حدود کفایت، زندگی بدان چیزها خوش و خرم میگردد. در آن زندگی، پیوند با خدا، ایمان بدو، آرمیدن در کنف حمایت و رعایت وی، و تحت پوشش و خشنودی او است. در آن زندگی، تندرستی و آرامش و رضا و برکت، و آرامش خانواده و محبّتهای دلها است. در آن زندگی، شادمانی از کار نیک و تاثیر آن در درون و در بیرون است … دارائی و اموال جز عنصر واحدی نیست و انسان میتواند به اندک آن بسازد، وقتی که دل پیوند داشته باشد با چیزیکه بزرگش و پاکتر و جاودانهتر در پیشگاه خدا است. زندگی خوشایند و پاک، از پاداش خوب و خوش قیامت چیزی نمیکاهد. این پاداش نیز به زیباترین و خوبترین کاری تعلق میگیرد که مومنان اهل عمل در دنیا انجام دادهاند. این پاداش صرف نظرکردن خدا از گناهان ایشان را نیز در بر دارد …وه چه پاداش بزرگ و بزرگوارانهای است!». (قطب،سید، ۱۴۱۲ق،ذیل آیه ۹۷ سوره نحل)
بنابراین حیات طیبه یعنی زندگی پاکیزه از انواع آلودگیها، ظلمها، خیانتها، عداوتها و دشمنیها، اسارتها و ذلتها، انواع نگرانیها و هر چیزی که آب زلال زندگی را در کام انسان ناگوار میسازد. نتیجه این پاکیزگی، تحقق جامعهای قرین با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی، تعاون و مفاهیم سازنده انسانی خواهد بود. جامعهای که از نابسامانیها و درد و رنجهایی که بر اثر استکبار، ظلم، طغیان، بتپرستی و انحصار طلبی به وجود میآید، در امان است.
جامعترین تعبیر برای ترسیم حیات طیبه قول ابن عباس (رض) است که میفرماید: حیاتی همراه با رزق و روزی وافر و سعادت و اطاعت و امنیت و وجود روحیه معنوی و قناعت و سلامتی روح و جسم و فکر میباشد.
قرآن یکی از عناصر زمینهساز تعالی معنوی و تحقق حیات طیبه در انسان را پرورش و شکوفایی عقل و اندیشه میداند. عقل سرمایه بنیادین نهفته در انسان و پایه و اساس شخصیت اوست؛ هر کسی به میزانی که این سرمایه را شکوفا سازد، به همان میزان به تعالی معنوی و حیات طیبه واصل میشود.
انسان بهوسیله رشد صحیح عقل و بهرهبرداری آن در جهت هدف آفرینش میتواند از ایمان و حیات طیبه برخوردار شود. در مقابل، قرآن کریم کافر را به جهت عدم تعقل و خردورزی، مرده فاقد حیات میداند:
«أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرینَ ما کانُوا یَعْمَلُون؛
آیا کسى که مرده [دل] بود و زندهاش گردانیدیم و براى او نورى پدید آوردیم تا در پرتو آن در میان مردم راه برود، چون کسى است که گرفتار تاریکیهاست و از آن بیرون آمدنى نیست؟ اینگونه براى کافران آنچه انجام میدادند، زینت داده شده است»(انعام، ۱۲۲).
این آیه از نورانیت و حیات (معنوی) مؤمن و تاریکی و مرگ غیر مؤمن سخن میگوید. در ابتدی آیه مورد بحث، سخن از کسی است که خدا به او حیاتی ویژه و نورانیتی خاص داده، و در ذیل آن به نحو تقابل از کافرین سخن رفته است. از این تقابل معلوم میشود که کافر در فرهنگ قرآن مرده فاقد حیات (معنوی) است.
قرآن بدترین جنبندگان را که از حیات طیبه انسانی محروم هستند، کافرانی میداند که از عقلشان استفاده نمیکنند. آری، عدم استفاده از عقل و خرد مساوی کفر است و محرومیت کافر از حیات طیبه ریشه در فقدان تعقل و عدم شکوفایی عقل او دارد. قرآن یک جا میفرماید:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ»(انفال، ۲۲)
قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانیاند که نمیاندیشند»
در جای دیگر نیز میفرماید:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ»(انفال، ۵۵).
بیتردید بدترین جنبندگان پیش خدا کسانیاند که کفر ورزیدند و ایمان نمیآورند»
از تدبر در این دو آیه روشن میشود که در نظر خداوند متعال بدترین موجود، کافری است که اهل تعقل نبوده و فکر و عقلش را به کار نمیاندازد.
آثار و برکات حیات طیبه
این حیات طیبه، برتر از حیات حیوانی مشترک بین انسان و حیوان است و آثاری که قرآن برای آن ذکر کرده، بسیار بالاتر از اثرات حیات مادی و عادی و بیشمار هستند، زیرا وجود و هستى انسان در سرور و مستى قرب و لقاى ذات اقدس احدیت مىسوزد و از «شراب طهور» شهود جمال ساقى سرمدى مىنوشد و فانى مىشود و آینه دل مؤمن همه اوصاف الهى را در خود منجلى و متجلّى مىسازد.
انسان، در پرتو حیات طیبه، ارجمند، به کمال رسیده، توانمند و عزتمند است و برخوردار و سرشار از لذت و سرور. چرا چنین نباشد؟ در حالی که او در زندگی همیشگی و زوال ناپذیر به سر میبرد و از نعمت پردوامِ بیپایانی که اندوه و رنج و دل گرفتگی ندارد، بهرهمند است. در این نوع از زندگی، خیر و خوشبختی، بدون گرفتاری و بدبختی دیده میشود. این برداشتی است از حیات طیّبه و آیههای بسیاری از قرآن آن را تأیید میکنند.
به هر حال حیات طیب عبارت از زندگی گوارایی است که آرامش و طمانینه، امید به آینده و بهجت و انبساط روحی برآن حاکم است. اندوه، یاس، افسردگی و اضطراب در آن نیست. مبدا چنین حیاتی تنها توحید خالص است که نیل به چنین مقامی نیازمند به پاسخ مثبت به ندای فطرت و جدیت تمام است. یکی از علائم یا آثار این زندگی، قناعت است، قانع بودن به آنچه روزی انسان است.
بنابراین، آثاری که بر این گونه از حیات بار میشود، آثاری است که جز بر زندگی حقیقی و نه مجازی بار نمیشود و خداوند این زندگی را ویژه کسانی ساخته است که دارای ایمان و عمل صالح باشند… تدبر و ژرف اندیشی در آیه کریمه، که حیات طیبه را وصف میکند، این حقیقت را مینمایاند.
شهود و لقاى الهى برترین ثمره حیات طیّبه است که اولیاى خدا در عالم «عنداللّه» از آن برخوردارند:
«فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلا صَالِحاً وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَداً» (کهف/۱۱۰)
پس کسى که مشتاق و امیدوار دیدن پروردگار است، باید عمل شایسته انجام دهد و در بندگى پروردگار شرک نورزد.
در این آیه شریفه، دیدار و شهود خداوند در گرو عمل صالح و نفى شرک (ایمان) معرفى شده و حیات طیّبه نیز در گرو این دو است.
بنابراین، حیات طیّبه و لقاى خداوند هر دو با ایمان و عمل صالح به دست آمده و ملازمند و چون حیات منشأ و سبب حسّ و حرکت در موجود زنده است، حیات طیّبه نیز سبب شهود حق تعالى و سیر در تجلّیات انوار و اسماء اوست.
از دیگر آثار حیات طیّبه، شادى و آرامش درونى است که قرآن کریم در توصیف اولیاى خدا و اهل حیات طیّبه فرمود:
«اَلا اِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ الَّذینَ آمَنُوا وَ کَانُوا یَتَّقُونَ» (یونس/ ۶۲ـ۶۳)
آگاه باشید که اولیاى خدا از هر بیم و اندوهى سلامت و آسوده اند،کسانى که ایمان آورده و پرهیزگار بودهاند.
در آیه دیگرى مىفرماید:
«مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» (مائده/ ۶۹)
«کسى که به خدا و روز قیامت ایمان آورد و کارهاى شایسته انجام دهد، هیچ هراس و اندوهى ندارد.»
از آنچه درباره مفهوم حیات طیبه آوردیم، روشن شد: فرد و جامعهای که میخواهد آب گوارای حیات طیبه را نوش کند و زیستی شایسته در پرتو آن داشته باشد، در گام نخست باید زمینههای پدیدار شدن آن را فراهم سازد و سپس با آسیبها و آفتها بستیزد، آن گاه است که شاهد دستاوردهای سازنده و تعالی بخش آن خواهد شد
نتیجهگیری
- پژوهش در حیات طیبه که اصطلاحی قرآنی است و بررسی ویژگیهای زندگی مرتبط با آن میتواند ما را به سبک زندگی مورد قبول اسلام رهنمون سازد. ارزش حقیقی انسان و وصول او به مقام خلیفهاللهی در گرو برخورداری از این حیات است.
- صداقت در بندگى و پاسدارى از پیمان الهى و نباختن آن در برابر بهاى اندک، شرط اول ولازم جهت دستیابی به حیات طیّبه است. اولیاى خدا با پیمودن مسیر بندگى و پاس دارى از پیمان فطرى و میثاق ملکوتى به آن رسیده و از ثمرات آن بهره مىبرند.
- آثار ناشی از حیات طیبه، آثاری است که جز بر زندگی حقیقی و نه مجازی بار نمیشود و خداوند این زندگی را ویژه کسانی ساخته است که دارای ایمان و عمل صالح باشند.
- این حیات و زندگی، آرزوی دست نیافتنی نیست، بلکه حقیقت و واقعیتی است که باید عوامل لازم برای تحقق آن را شناخت و به کار بست و موانع را از جلو راه برداشت. بیگمان، برای رسیدن به هدفی این چنین بزرگ و والا، باید اسباب و ابزار سازگار با آن را برگزید و راه اصلی را شناخت و رهزنان را نیز شناسایی کرد.
- فرایند شکلگیری حیات طیبه در انسان به این صورت است که با ورود به فضای دینداری و ایمان و تمکن در این فضا، مرتبه فائقه روح او که بهصورت استعداد در وی نهفته است، شکوفا میشود. ثمره ارزشمند این شکوفایی، ظهور حیاتی معنوی و طیّبه است که فوق حیات ظاهری میباشد.
- ایمان و عمل صالح دو رکن اساسی برای نیل انسان به حیات طیبه به اعتراف صریح کلام حق میباشند که هرکدام در کنار دیگری انسان را در این امر یاری میکنند. البته ایمان راستین، عمل صالح را به وجود میآورد و عمل صالح هم ایمان را زیاد میکند.
- انسانها اگر چه از نظر حیات مادی و طبیعی با یکدیگر مشترکاند، ولی از نظر حیات معنوی با یکدیگر اختلاف دارند. قرآن کریم تعریف خاصی از حیات طیبه دارد.
- حیات طیب عبارت از زندگی گوارایی است که آرامش و طمانینه، امید به آینده و بهجت و انبساط روحی برآن حاکم است. اندوه، یاس، افسردگی و اضطراب درآن نیست. مبدا چنین حیاتی تنها توحید خالص است که نیل به چنین مقامی نیازمند به پاسخ مثبت به ندای فطرت و جدیت تمام است. یکی از علائم یا آثار این زندگی، قناعت است، قانع بودن به آنچه روزی انسان است.
- مفسران در معنی “حیات طیبه” (زندگی پاکیزه) تفسیرهای متعددی آورده اند: بعضی آن را به معنی روزی حلال تفسیر کردهاند. بعضی به قناعت و رضا دادن به نصیب. بعضی به رزق روزانه. بعضی به عبادت توام با روزی حلال و بعضی به توفیق بر اطاعت فرمان خدا و مانند آن.
- جامعترین تعبیر برای ترسیم حیات طیبه قول ابن عباس(رض) است که میفرماید: حیاتی همراه با رزق و روزی وافر و سعادت و اطاعت و امنیت و وجود روحیه معنوی و قناعت و سلامتی روح و جسم و فکر میباشد.
نویسنده: حمزه خان بیگی
منبع: دانشنامه اسلامی تبیین
منـــــابع :
- ابن فارس، (۱۴۰۴ق)، معجم مقاییس اللغه، به کوشش: عبدالسلام محمدهارون، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.
- ابن کثیر، ابوالفداء، (۱۴۰۱ق)، تفسر ابن کثیر، بیروت: دارالفکر.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، (۱۴۱۴ق) لسان العرب، محقق و مصحح: جمالالدین میردامادی، چ۳، بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع.
- آلوسی بغدادی، شهاب الدین سید محمود، ۱۴۰۵ق، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی. دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ چهارم.
- ابوهلال عسکری، (۱۴۱۲ق)، فروق اللغات، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ اول.
- بیضاوی، (۱۴۱۶)، تفسیر البیضاوی، بیروت: دارالفکر.
- راغب اصفهانى، حسین بن محمد (۱۴۱۲ق)، المفردات فى غریب القرآن، تحقیق صفوان عدنان داودى، بیروت، الدار العلم.
- سیدقطب (۱۴۱۲ق)، فى ظلال القرآن، بیروت، دارالشرق.
- شرتونی، سعیدالخوری، (۱۴۰۳ق)، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.
- طباطبائى، سیدمحمدحسین (۱۴۱۷ق)، المیزان فى تفسیرالقرآن، قم، جامعه مدرسین.
- فخر رازى، محمد بن عمر (۱۴۲۰ق)، مفاتیح الغیب، بیروت، داراحیاء التراث العربى.
- قرطبی، محمدبن احمد، (۱۳۷۲ق)، تفسیر قرطبی، قاهره: دارالشعب، چاپ دوم.
- مصطفوی، حسن، (۱۳۶۰ش)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
- مکارم شیرازی، ناصر، ۱۳۷۴ش ، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول،
- مکارم شیرازی، ناصر و همکاران،۱۳۷۷ش، پیام قرآن، (تفسیر نمونه موضوعی)، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم.