
مبارک باشیم (۲)
نویسنده: صدیق قطبی
برای مبارک شدن، ضرورت ندارد حتماً کار اعجابانگیز و فوقالعادهای انجام دهیم. کافی است از هر فرصت کوتاه و مجال کوچکی برای انتشار روشنی و خیر استفاده کنیم.
پیامبر به ما تعلیم داده است هر کجا درختی بکاریم و حتی اگر تنها پرندگان از ثمر آن بهرهمند شوند، عمل خیر و صوابی انجام دادهایم. به ما گفته اگر وقتی با همدیگر روبرو میشویم لبخند بر لب و چهره داشته باشیم، اگر سخنی سنجیده و نیکو بر زبان آوریم، خیر و برکت گستراندهایم: (تَبَسُّمُک فی وَجْه أَخِیک لک صدقه/ والکلِمه الطیّبه صدقه.)
برای مبارک شدن، به فکر کارهای چشمگیر و نادر نباشیم. هر چه از دستمان بر میآید انجام دهیم. لبخند آرامش و آمرزش را از کسی دریغ نکنیم: لاَ تَحقِرنَّ مِن المعْرُوفِ شَیئاً ولَوْ أنْ تلْقَى أخَاک بِوجهٍ طلِیق / هیچ کار خوب و پسندیده را کوچک مشمار؛ حتی اینکه با چهرهی گشاده برادرت را دیدار کنی.
اسباب اذیت و آزار را از محل عبور و گذر مردم دور کنیم: تُمیطُ الأذى عنِ الطّریقِ صَدقهٌ
از خاک و طبیعت پرستاری کنیم:
مَا مِن مُسلم یَغرِسُ غَرْسًا أو یَزرَعُ زَرْعًا فیأکُلُ مِنه طَیرٌ أو إنسَانٌ أو بهیْمَهٌ إلا کان لهُ بهِ صَدقَه / هر مسلمانی که نهالی بکارد، یا زراعتی کند و پرندهای یا انسانی یا چهارپایی از آن بخورد، صواب کرده و ثواب میبرد.
اگر به سگی تشنه آب دهیم، وجودمان مبارکتر میشود. حکایت پیامبر را به یاد بسپاریم که مردی تشنگی سگی را فرونشاند و همهی گناهانش آمرزیده شد. سعدی این داستان را به نظم کشیده است:
یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت
کُلَه دَلو کرد آن پسندیده کیش
چو حبل اندر آن بست دستار خویش
به خدمت میان بست و بازوگشاد
سگ ناتوان را دمی آب داد
خبر داد پیغمبر از حال مَرد
که داور گناهان از او عفو کرد
بعد از اینکه پیامبر این واقعه را حکایت کرد، یکی از اصحاب سؤالی تردیدآمیز پرسید و پیامبر پاسخ داد: فِی کلِّ کبِدٍ رَطْبَهٍ أَجْرٌ / یعنی احسان و نکویی به هر موجود زندهای، صواب است و ثواب دارد.
چه زمینههای فراوانی در اطراف ما وجود دارد که به ما امکان برکت یافتن و مبارک شدن میدهند. بکوشیم مبارک شویم و مبارک شدن از توجه به همین زمینههای ظاهراً ناچیز اتفاق میافتد. در مبارک شدن، به درخت اقتدا کنیم. سعدی گفته است:
گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم
ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد
منبع: عقل آبی